وکیل در ایران - وکیل در تهران

وکیل در ایران - وکیل در تهران

مشاوره حقوقی با وکیل دادگستری در ایران و تماس با دفتر وکالت در تهران 88019244 - 88019243
وکیل در ایران - وکیل در تهران

وکیل در ایران - وکیل در تهران

مشاوره حقوقی با وکیل دادگستری در ایران و تماس با دفتر وکالت در تهران 88019244 - 88019243

قرار عدم خروج از کشور از قرارهای تامین کیفری؛ شماره وکیل 88019244

قرار عدم خروج از کشور

در باب یکی دیگر از قرارهای تامین کیفری تحت عنوان قرار عدم خروج از کشور با وکیل پایه یک دادگستری صحبت کردیم که شرایط و خصوصیات این قرار را به این شرح توضیح داد:

در ماده 133 قانون آیین دادرسى کیفری قرار دیگرى تحت عنوان عدم خروج متهم از کشور آمده است که با هریک از قرارهاى پنج گانه مندرج در ماده 132 قابل جمع است. قرار عدم خروج متهم از کشور قرارى است که دادگاه با توجه به دلایل جرم صادر مى ‏کند و مدت اعتبار آن شش ماه است و در صورت نیاز مى‏ تواند هر شش ماه یک بار آن را تمدید نماید. برابر این قرار متهم حق ندارد از کشور خارج شود. این قرار پس از ابلاغ ظرف مدت 20 روز قابل اعتراض در دادگاه تجدیدنظر استان مى‏ باشد. هرچند قانونگذار این قرار را با قرارهاى قبلى قابل جمع دانسته است ولى در صورتى که دادگاه براى متهم قرار بازداشت موقت صادر کرده باشد، این قرار قابل جمع با قرار عدم خروج از کشور نخواهد بود چون مستلزم اجراى قرار بازداشت زندانى شدن متهم است و در این صورت خروج وى از کشور منتفى است.

قرار عدم خروج از حوزه قضایى برابر قانون سابق در عرض سایر قرارهاى تامین کیفرى صادر مى ‏شد و متهم موظف به عدم خروج از حوزه قضایى مى‏ شد. با تصویب قانون آیین دادرسى کیفرى در سال 1378 صدور این قرار جزو اختیارات قاضى است و در خصوص برخى متهمین به تشخیص دادگاه صادر مى‏ گردد.

مى‏ بینیم که قرارها همواره از بدو قانونگذارى وجود داشته و مورد توجه قرار گرفته ‏اند و در سال هاى 1311 و 1336 اصلاحى خورده ‏اند و با تصویب قانون جدید همان احکام قرارها با اندک تغییراتى در قانون جدید آمده است

http://iranianlawyer.net

تداخل دیات و تعدد دیات؛ وکیل امور کیفری 88019244


. در تعدد جنایات، اصل بر تعدد دیات و عدم تداخل آنها است مگر مواردی که در این قانون خلاف آن مقرر شده است.

2. هرگاه مجنیٌ علیه در اثر سرایت صدمه یا صدمات غیرعمدی فوت نماید یا عضوی از اعضای او قطع شود یا آسیب بزرگ تری ببیند به ترتیب ذیل دیه تعیین می شود:

الف - در صورتی که صدمه وارده یکی باشد، تنها دیه نفس یا عضو یا آسیب بزرگ تر ثابت می شود.

ب - در صورت تعدد صدمات چنانچه مرگ یا قطع عضو یا آسیب بیشتر، در اثر سرایت تمام صدمات باشد، تنها دیه نفس یا عضو یا آسیب بزرگتر ثابت می شود و اگر مرگ یا قطع عضو یا آسیب بزرگ تر در اثر سرایت برخی از صدمات باشد، دیه صدمات مسری در دیه نفس یا عضو یا آسیب بزرگ تر تداخل می کند و دیه صدمات غیرمسری، جداگانه محاسبه و مورد حکم واقع می شود.

3. هرگاه صدمه وارده عمدی باشد و نوعاً کشنده یا موجب قطع عضو یا آسیب بیشتر نباشد لکن اتفاقاً سرایت کند، علاوه بر حق قصاص یا دیه، نسبت به جنایت عمدی کمتر، حسب مورد دیه جنایت بیشتر نیز باید پرداخت شود مانند اینکه شخصی عمداً انگشت دیگری را قطع کند و اتفاقاً این قطع سرایت کند و موجب فوت مجنیٌ علیه یا قطع دست او گردد، علاوه بر حق قصاص یا دیه انگشت، حسب مورد دیه نفس یا دیه دست مجنیٌ علیه نیز باید پرداخت شود.

4. هرگاه در اثر یک ضربه یا هر رفتار دیگر، آسیب های متعدد در اعضای بدن بهوجود آید چنانچه هریک از آنها در اعضای مختلف باشد یا همه در یک عضو بوده ولی نوع هر آسیبی غیر از نوع دیگری باشد و یا از یک نوع بوده و لکن در دو یا چند محل جداگانه از یک عضو باشد، هر آسیب دیه جداگانه دارد.

5. هرگاه در اثر رفتارهای متعدد، آسیب های متعدد ایجاد شود هر آسیبی دیه جداگانه دارد.

6. در صورت وجود مجموع شرایط چهارگانه ذیل، دیه آسیب های متعدد تداخل میکند و تنها دیه یک آسیب ثابت می شود:

الف- همه آسیب های ایجاد شده مانند شکستگی های متعدد یا جراحات متعدد از یک نوع باشد.

ب- همه آسیب ها در یک عضو باشد.

پ- آسیب ها متصل به هم یا به گونه ای نزدیک به هم باشد که عرفاً یک آسیب محسوب شود.

ت- مجموع آسیب ها با یک رفتار مرتکب به وجود آید.

7. هرگاه در اثر یک یا چند رفتار، منافع متعدد زائل یا ناقص شود مانند این که در اثر ضربه به سر، بینایی، شنوایی و عقل کسی از بین برود یا کم شود، هریک دیه جداگانه دارد.

8. هرگاه منفعتی قائم به عضوی باشد در جنایت بر آن عضو که منجر به زوال یا اختلال منفعت گردد تنها دیه بیشتر ثابت می شود ولی اگر منفعت قائم به آن عضو نبوده و میان از بین رفتن عضو و زوال منفعت ملازمه نباشد، اگرچه وجود آن عضو در تقویت و تسهیل منفعت مؤثر باشد، مانند لاله گوش و بینی که در تقویت شنوایی و بویایی مؤثرند و به سبب قطع لاله گوش یا بینی، شنوایی یا بویایی نیز زائل یا ناقص گردد، هرکدام دیه جداگانه دارد.

9. چنانچه به سبب ایراد ضربه یا جراحت، صدمه بزرگتری به وجود آید مانند اینکه با شکستن سر، عقل زائل شود، هرگاه آن جراحت علت و سبب زوال یا نقصان منفعت باشد اگر با یک ضربه یا جراحت واقع شده باشد دیه ضربه یا جراحت در دیه بیشتر تداخل میکند و تنها دیه زوال یا نقصان منفعت که بیشتر است پرداخت میشود و چنانچه زوال منفعت یا نقصان آن با ضربه یا جراحت دیگری غیر از ضربه ای که جراحت را ایجاد کرده است، واقع شده باشد و یا ضربه یا جراحت وارده علت زوال یا نقصان منفعت به گونه ای که لازم و ملزوم یکدیگرند، نباشد و اتفاقاً با آن ضربه و جراحت، منفعت نیز زائل گردد یا نقصان یابد، ضربه یا جراحت و منفعت، هر کدام دیه جداگانه دارد.

10. هرگاه جراحت عمیقی مانند منقّله و یا جائفه یکباره واقع شود، تنها دیه همان جراحت عمیق پرداخت میشود و اگر به تدریج واقع شود یعنی ابتدا جراحت خفیف تر مانند موضحه و سپس جراحت شدیدتر مانند منقّله ایجاد شود، چنانچه به سبب سرایت جراحت اول باشد تنها دیه جراحت شدیدتر پرداخت میشود و در صورتی که به سبب ضربه دیگری باشد، خواه دو ضربه از یک نفر خواه از چند نفر باشد، هریک از دو جراحت، دیه جداگانه دارد.

11. در اعضاء و منافع، مقدار ارش یک جنایت، بیش از دیه مقدر برای آن عضو یا منفعت نیست و چنانچه به سبب آن جنایت، منفعت یا عضو دیگری از بین رود یا عیبی در آنها ایجاد شود، برای هر آسیب دیه جداگانه ای تعیین میگردد

http://iranianlawyer.net

نمونه شکایت کیفری صدور چک بلامحل؛ تماس با وکیل دادگستری 88019243-88019244

شکواییه

شاکی: .............. شغل: آزاد – محل اقامت: تهران

مشتکی عنه: ............. محل اقامت: تهران

وکیل شاکی: وکیل دادگستری به نشانی تهران – میدان فاطمی

موضوع شکایت: صدور چک بلامحل؛ تاریخ وقوع جرم: 05/08/1393؛ محل وقوع جرم: تهران – فردوسی؛ میزان خسارت وارده: 2,500,000,000 ریال

دلایل و منضمات:

1- وکالت نامه به شماره ........... مورخ 12/12/1393 میزان تمبر مالیاتی به مبلغ 15000 ریال باطل شد.

2- چک به شماره ..................... مورخ 05/08/1393 به همراه ظهر چک و گواهی عدم پرداخت

شرح شکواییه:

دادسرای عمومی و انقلاب تهران

با سلام

احتراما به وکالت از موکل مراتب زیر را به استحضار عالی می رسانم؛

1- مشتکی عنه یک فقره چک به شماره ................... مورخ 5 آبان 1393 از حساب جاری شماره ................ عهده بانک ملت به مبلغ 2,500,000,000 ریال (معادل دویست و پنجاه میلیون تومان) در وجه موکل صادر نموده است.

2- پس از مراجعه به بانک محال علیه چک فوق در تاریخ 11 اسفند 1393 به جهت مسدودی حساب منتهی به صدور گواهی نامه عدم پرداخت گردیده است.

لذا با تقدیم کپی مصدق چک و گواهینامه عدم پرداخت:

اولا: مستندا به مواد 74 و 75 قانون آیین دادرسی کیفری صدور قرار تامین خواسته و توقیف اموال مشتکی عنه به میزان دویست و پنجاه میلیون تومان معادی وجه چک مستدعی است.

ثانیا: تعقیب کیفری مشتکی عنه و صدور حکم بر محکومیت و مجازات نامبرده مستندا به ماده 10 قانون صدور چک مستدعی است.


http://iranianlawyer.net

دیه منافع اعضای بدن؛ تعیین میزان دیه از بین رفتن حواس 88019243-88019244

تلفن تماس و مشاوره با وکیل کیفری؛ وکیل دادگستری: 88019244 و 88019243

قواعد عمومی دیه منافع

1- ادله اثبات دیه منافع، همان ادله اثبات دیه اعضاء است. در موارد اختالف میان مرتکب و مجنیٌ علیه در زوال منفعت یا نقصان آن، چنانچه از طریق اختبار و آزمایش، اقرار، بینه، علم قاضی یا قول کارشناس مورد وثوق، زوال یا نقصان منفعت ثابت نشود در صورت تحقق لوث، مجنیٌ علیه می تواند با قسامه به نحوی که در دیه اعضاء مقرر است، دیه را ثابت کند و چنانچه نسبت به بازگشت منفعت زائل یا ناقص شده اختلاف باشد دیه با یک سوگند مجنیٌ علیه ثابت میشود و نیازی به قسامه نیست.

2- در مواردی که نظر کارشناسی بازگشت منفعت زائل یا ناقص شده در مدت معینی باشد چنانچه مجنیٌ علیه قبل از مدت تعیین شده فوت کند دیه ثابت میشود.

3- هرگاه جنایتی که موجب زوال یکی از منافع شده است، سرایت کند و سبب مرگ مجنیٌ علیه شود دیه منفعت در دیه نفس تداخل میکند و تنها دیه نفس قابل مطالبه است.

4- هرگاه در مهلتی که به طریق معتبری برای بازگشت منفعت زائل یا ناقص شده، تعیین گردیده، عضوی که منفعت، قائم به آن است از بین برود، به عنوان مثال چشمی که بینایی آن به طور موقت از بین رفته است از حدقه بیرون بیاید، مرتکب، فقط ضامن ارش زوال موقت آن منفعت است و چنانچه از بین رفتن آن عضو به سبب جنایت شخص دیگر باشد مرتکب دوم، ضامن دیه کامل آن عضو میباشد/ وکیل کیفری.

دیه مقرر منافع

- دیه عقل

1- زائل کردن عقل موجب دیه کامل و ایجاد نقص در آن موجب ارش است، خواه جنایت در اثر ایراد ضربه و جراحت و خواه ترساندن و مانند آن باشد.

2- در زوال و نقصان حافظه و نیز اختلال روانی در صورتی که به حد جنون نرسد ارش ثابت است.

3- جنایتی که موجب زوال عقل یا کم شدن آن شود هرچند عمدی باشد حسب مورد، موجب دیه یا ارش است و مرتکب قصاص نمیشود.

4- هرگاه در اثر صدمه ای مانند شکستن سر یا صورت، عقل زائل شود یا نقصان یابد، هریک دیه یا ارش جداگانه ای دارد.

5- هرگاه در اثر جنایتی عقل زائل گردد و پس از دریافت دیه کامل عقل برگردد، دیه مسترد و ارش پرداخت میشود.

6- هرگاه در اثر جنایتی مجنیٌ علیه بیهوش شود و به اغماء برود، چنانچه منتهی به فوت او گردد، دیه نفس ثابت میشود و چنانچه به هوش آید، نسبت به زمانی که بیهوش بوده، ارش ثابت میشود و چنانچه عوارض و آسیب های دیگری نیز به وجود آید، دیه یا ارش عوارض مزبور نیز باید پرداخت شود.

7- جنایت بر کسی که در اغماء یا بیهوشی و مانند آن است از جهت احکام مربوط به قصاص و دیه، جنایت بر شخص هوشیار محسوب میشود.

- دیه شنوایی

1- از بین بردن شنوایی هر دو گوش دیه کامل و از بین بردن شنوایی یک گوش نصف دیه کامل دارد هرچند شنوایی دو گوش به یک اندازه نباشد.

2- از بین بردن شنوایی گوش شنوای شخصی که یکی از گوش های او نمی شنود، موجب نصف دیه کامل است.

3- کاهش شنوایی در صورتی که مقدار آن قابل تشخیص باشد به همان نسبت دیه دارد.

4- هرگاه با قطع یا از بین بردن گوش و یا هر جنایت دیگری شنوایی از بین برود یا نقصان یابد هریک از جنایت ها، دیه یا ارش جداگانه دارد.

5- هرگاه در اثر جنایتی در مجرای شنوایی، نقص دائمی ایجاد شود به نحوی که به طور کامل مانع شنیدن گردد، دیه شنوایی ثابت است و درصورتی که نقص موقتی باشد ارش تعیین می شود.

6- هرگاه کودکی که زمان سخن گفتن او فرا نرسیده است در اثر کر شدن نتواند سخن بگوید و یا کودکی که تازه زمان سخن گفتن او فرا رسیده است در اثر کر شدن نتواند کلمات دیگر را یاد گیرد و بر زبان آورد، علاوه بر دیه شنوایی، دیه یا ارش زوال یا نقص گفتار نیز، حسب مورد ثابت میشود.

7- هرگاه در اثر جنایتی حس شنوایی و گویایی، هر دو از بین برود، هرکدام یک دیه کامل دارد/ وکیل کیفری.

- دیه بینایی

1- از بین بردن بینایی هر دو چشم دیه کامل و از بین بردن بینایی یک چشم نصف دیه کامل دارد.

2- کاهش بینایی، در صورتی که مقدار آن قابل تشخیص باشد به همان نسبت دیه دارد و چنانچه قابل تشخیص نباشد، موجب ارش است.

3- از بین بردن بینایی چشم کسی که فقط یک چشم بینا دارد و چشم دیگرش نابینای مادرزادی بوده و یا در اثر علل غیرجنایی از بین رفته باشد، موجب دیه کامل است لکن اگر چشم دیگرش را در اثر قصاص یا جنایتی که استحقاق دیه آن را داشته است، از دست داده باشد، دیه چشم بینا، نصف دیه کامل میباشد.

4- از بین بردن یا بیرون آوردن چشم از حدقه فقط یک دیه دارد و از بین رفتن بینایی، دیه دیگری ندارد لکن اگر در اثر صدمه دیگری مانند شکستن سر، بینایی نیز از بین برود یا نقصان یابد، هرکدام حسب مورد دیه یا ارش جداگانه دارد/ وکیل کیفری.

- دیه بویایی

1- از بین بردن کامل بویایی، موجب دیه کامل است و از بین بردن قسمتی از آن، ارش دارد.

2- هرگاه در اثر بریدن یا از بین بردن بینی یا جنایت دیگری بویایی نیز از بین برود یا نقصان یابد هر جنایت، دیه یا ارش جداگانه دارد.

- دیه چشایی

1- از بین بردن حس چشایی و نقصان آن، موجب ارش است.

2- هرگاه با قطع تمام زبان، حس چشایی از بین برود، فقط دیه قطع زبان پرداخت میشود و اگر با قطع بخشی از زبان، چشایی از بین برود یا نقصان یابد، در صورتی که چشایی از بین رفته مربوط به همان قسمت زبان باشد، هرکدام از ارش چشایی و دیه زبان که بیشتر باشد، باید پرداخت شود و اگر چشایی از بین رفته مربوط به همان قسمت از زبان نباشد، ارش چشایی و دیه زبان جداگانه باید پرداخت شود مگر اینکه از دیه کامل بیشتر باشد که در این صورت فقط به میزان دیه کامل پرداخت میشود و اگر با جنایت بر غیر زبان، چشایی از بین برود یا نقصان پیدا کند، دیه یا ارش آن جنایت بر ارش چشایی افزوده میگردد/ وکیل دادگستری.

- دیه صوت و گویایی

1- از بین بردن صوت به طور کامل به گونه ای که شخص نتواند صدایش را آشکار کند، دیه کامل دارد گرچه بتواند با اخفات و آهسته صدایش را برساند.

2- از بین بردن گویایی به طور کامل و بدون قطع زبان، دیه کامل و از بین بردن قدرت ادای برخی از حروف به همان نسبت دیه دارد.

3- جنایتی که موجب پیدایش عیبی در گفتار یا ادای حروف گردد و یا عیب موجود در آن را تشدید کند، موجب ارش است.

4- جنایتی که باعث شود مجنیٌ علیه حرفی را به جای حرف دیگر اداء نماید، مانند آنکه به جای حرف «ل»، حرف «ر» تلفظ نماید اگر عرفاً عیب تلقی شود، موجب ارش است.

5- جنایتی که موجب عیبی در صوت مانند کاهش طنین صدا، گرفتگی آن و یا صحبت کردن از طریق بینی شود، ارش دارد.

6- از بین رفتن صوت بعضی از حروف، موجب ارش است.

7- در صورتی که جنایت، علاوه بر زوال صوت، موجب زوال نطق نیز گردد، دو دیه ثابت میشود/وکیل دادگستری.

- دیه سایر منافع

1- جنایتی که به طور دائم موجب سلس و ریزش ادرار گردد، دیه کامل دارد و جنایتی که موجب ریزش غیردائمی ادرار گردد، موجب ارش است.

2- جنایتی که موجب عدم ضبط دائم مدفوع یا ادرار شود، دیه کامل دارد.

3- از بین بردن قدرت انزال یا تولیدمثل مرد یا بارداری زن و یا از بین بردن لذت مقاربت زن یا مرد موجب ارش است.

4- از بین بردن کامل قدرت مقاربت، موجب دیه کامل است.

5- از بین بردن یا نقص دائم یا موقت حواس یا منافع دیگر مانند لامسه، خواب و عادت ماهانه و نیز به وجود آوردن امراضی مانند لرزش، تشنگی، گرسنگی، ترس و غش، موجب ارش است/ وکیل کیفری.

- دیه جراحات

1- جراحات سر و صورت و دیه آنها به ترتیب ذیل است:

الف- حارصه: خراش پوست بدون آنکه خون جاری شود، یک صدم دیه کامل

ب- دامیه: جراحتی که اندکی وارد گوشت شود و همراه با جریان کم یا زیاد خون باشد، دو صدم دیه کامل

پ- متلاحمه: جراحتی که موجب بریدگی عمیق گوشت شود لکن به پوست نازک روی استخوان نرسد، سه صدم دیه کامل

ت- سمحاق: جراحتی که به پوست نازک روی استخوان برسد، چهار صدم دیه کامل

ث- موضحه: جراحتی که پوست نازک روی استخوان را کنار بزند و استخوان را آشکار کند، پنج صدم دیه کامل

ج- هاشمه: جنایتی که موجب شکستگی استخوان شود گرچه جراحتی را تولید نکند، ده صدم دیه کامل

چ- مُنَقَّله: جنایتی که درمان آن جز با جابه جا کردن استخوان میسر نباشد، پانزده صدم دیه کامل

ح- مأمومه: جراحتی که به کیسه مغز برسد، یک سوم دیه کامل

خ- دامغه: صدمه یا جراحتی که کیسه مغز را پاره کند، که علاوه بر دیه مأمومه، موجب ارش پاره شدن کیسه مغز نیز می باشد.

2- هرگاه یکی از جراحت های مذکور در بندهای (الف) تا (ث) در غیر سر و صورت واقع شود، در صورتی که آن عضو دارای دیه معین باشد، دیه به حساب نسبت های فوق از دیه آن عضو تعیین می شود و اگر آن عضو دارای دیه معین نباشد، ارش ثابت است.

3- جائفه جراحتی است که با وارد کردن هر نوع وسیله و از هر جهت به درون بدن انسان اعم از شکم، سینه، پشت و پهلو ایجاد میشود و موجب یک سوم دیه کامل است. در صورتی که وسیله مزبور از یک طرف وارد و از طرف دیگر خارج گردد، دو جراحت جائفه محسوب میشود.

4- هرگاه نیزه یا گلوله و مانند آن علاوه بر ایجاد جراحت موضحه یا هاشمه و یا منقله به داخل بدن مانند حلق و گلو یا سینه فرو رود، دو جراحت محسوب و علاوه بر دیه موضحه یا هاشمه و منقله، دیه جراحت جائفه نیز ثابت میشود.

5- نافذه جراحتی است که با فرو رفتن وسیله ای مانند نیزه یا گلوله در دست یا پا ایجاد میشود، دیه آن در مرد یک دهم دیه کامل است و در زن ارش ثابت میشود.

6- دیه صدماتی که موجب تغییر رنگ پوست میشود، به شرح ذیل است:

الف- سیاه شدن پوست صورت، شش هزارم، کبود شدن آن، سه هزارم و سرخ شدن آن، یک و نیم هزام دیه کامل

ب- تغییررنگ پوست سایر اعضاء، حسب مورد نصف مقادیر مذکور در بند (الف)

7- صدمه ای که موجب تورم بدن، سر یا صورت گردد، ارش دارد و چنانچه علاوه بر تورم موجب تغییر رنگ پوست نیز گردد، حسب مورد دیه و ارش تغییر رنگ به آن افزوده میشود.

- دیه جنین

1- دیه سقط جنین به ترتیب ذیل است:

الف- نطفه ای که در رحم مستقر شده است، دو صدم دیه کامل

ب- علقه که در آن جنین به صورت خون بسته در می آید، چهار صدم دیه کامل

پ- مضغه که در آن جنین به صورت توده گوشتی در می آید، شش صدم دیه کامل

ت- عظام که در آن جنین به صورت استخوان درآمده لکن هنوز گوشت روییده نشده است، هشت صدم دیه کامل

ث- جنینی که گوشت و استخوان بندی آن تمام شده ولی روح در آن دمیده نشده است یک دهم دیه کامل

ج- دیه جنینی که روح در آن دمیده شده است اگر پسر باشد، دیه کامل و اگر دختر باشد نصف آن و اگر مشتبه باشد، سه چهارم دیه کامل

2- هرگاه در اثر جنایت وارد بر مادر، جنین از بین برود، علاوه بر دیه یا ارش جنایت بر مادر، دیه جنین نیز در هر مرحله ای از رشد که باشد پرداخت می شود.

3- هرگاه زنی جنین خود را، در هر مرحله ای که باشد، به عمد، شبه عمد یا خطاء از بین ببرد، دیه جنین، حسب مورد توسط مرتکب یا عاقله او پرداخت میشود.

4- هرگاه چند جنین در یک رحم باشند سقط هریک از آنها، دیه جداگانه دارد.

5- دیه اعضاء و دیگر صدمات وارد بر جنین در مرحله ای که استخوان بندی آن کامل شده ولی روح در آن دمیده نشده است به نسبت دیه جنین در این مرحله محاسبه میگردد و بعد از دمیده شدن روح، حسب جنسیت جنین، دیه محاسبه میشود و چنانچه براثر همان جنایت جنین از بین برود، فقط دیه جنین پرداخت میشود.

6- هرگاه در اثر جنایت و یا صدمه، چیزی از زن سقط شود که به تشخیص کارشناس مورد وثوق، منشأ انسان بودن آن ثابت نگردد، دیه و ارش ندارد لکن اگر در اثر آن، صدمه ای بر مادر وارد گردد، حسب مورد دیه یا ارش تعیین می شود/ وکیل دادگستری.

- دیه جنایت بر میت

1- دیه جنایت بر میت، یک دهم دیه کامل انسان زنده است مانند جدا کردن سر از بدن میت که یک دهم دیه و جدا کردن یک دست، یک بیستم دیه و هر دو دست، یک دهم دیه و یک انگشت، یک صدم دیه کامل دارد. دیه جراحات وارده به سر و صورت و سایر اعضاء و جوارح میت به همین نسبت محاسبه میشود.

2- هر گاه آسیب وارده بر میت، دیه مقدر نداشته باشد، یک دهم ارش چنین جنایتی نسبت به انسان زنده محاسبه و پرداخت میگردد.

3- قطع اعضای میت برای پیوند به دیگری در صورتی که با وصیت او باشد، دیه ندارد.

4- دیه جنایت بر میت حالّ است مگر اینکه مرتکب نتواند فوراً آن را پرداخت کند که در این صورت به او مهلت مناسب داده میشود.

5- دیه جنایت بر میت خواه عمدی باشد یا خطائی توسط خود مرتکب پرداخت میشود.

6- هرگاه شخصی به طور عمدی، جنایتی بر میت وارد سازد یا وی را هتک نماید، علاوه بر پرداخت دیه یا ارش جنایت، به سی و یک تا هفتاد و چهار ضربه شلاق تعزیری درجه شش محکوم میشود/ وکیل کیفری

http://iranianlawyer.net

موارد تخلف پزشکان 88019243-88019244

قانون مجازات اسلامی در ماده 495 در مورد ضمان پزشکان در مسوولیتی که در معالجه بیمار دارند مقرراتی وضع کرده که در زیر به آن پرداخته می شود:

1) زمانی که پزشکان مباشرت به معالجه بیمار می نمایند یعنی خودشان به صورت مستقیم اقدام به معالجه بیمار می نمایند.

هرگاه پزشک در معالجاتی که انجام می دهد موجب تلف یا صدمه بدنی گردد، ضامن دیه است بنابراین ضمانت اجرای پرداخت دیه توسط پزشک، به صورت اصل کلی پیش بینی شده است. و نباید پزشکان را مبری از هر مسوولیتی دانست. اما پذیرش این مسوولیت به صورت مطلق نیز به دور از انصاف و عدالت خواهد بود. به همبن دلیل قانونگذار با وارد کردن استثنائاتی بر این اصل کلی، به اجرای عدالت در باب مسوولیت پزشکان پرداخته.

از جمله استثنائات وارد بر این اصل می توا به موارد زیر اشاره نمود:

الف) اگر عمل پزشک مطابق مقررات پزشکی و موازین فنی باشد، دیگر ضامن دیه نخواهد بود.

در این راستا بند ج ماده 158 قانون مجازات اسلامی نیز مقرر می دارد:

رفتار پزشک در مورد زیر قابل مجازات نیست:

هر نوع عمل جراحی یا طبی مشروع که با رضایت شخص یا اولیاء یا سرپرستان یا نمایندگان قانونی وی و رعایت موازین فنی و علمی و نظامات دولتی انجام می شود.

در موارد فوری اخذ رضایت ضروری نیست

ب) اگر پزشک قبل از معالجه برائت گرفته باشد و مرتکب تقصیری هم نشود، دیگر ضامن دیه نخواهد بود.

لازم به ذکر است در موارد زیر برائت از ولی مریض تحصیل خواهد شد:

- اگر اخذ برائت از مریض به دلیل نابالغ یا مجنون بودن او، معتبر نباشد.

- اگر تحصیل برائت از او به دلیل بیهوشی و مانند آن ممکن نگردد.

ولی بیمار نیز اعم است از:

ولی خاص مانند پدر ( در مورد فقدان یا عدم دسترسی به ولی خاص، رئیس قوه قضائیه با استیذان ازمقام رهبری و تفویض اختیار به دادستان های مربوط به اعطای برائت به طبیب اقدام می نماید )
لازم به ذکر است در موارد ضروری که تحصیل برائت ممکن نباشد و پزشک برای نجات مریض، طبق مقررات اقدام به معالجه نماید، کسی ضامن صدمه یا تلفات وارده نیست.

ولی عام که مقام رهبری است.

2) زمانی که پزشک دستور معالجه را به مریض یا پرستار و مانند آن صادر می کند:

در این مورد نیز مانند زمانی که پزشک به صورت مستقیم اقدام به معالجه بیمار می نماید، در صورت تلف یا صدمه بدنی ضامن است.

بنابراین اصل کلی مبنی بر ضمان پزشک است مگر در صورت وجود موارد زیر که پزشک را از مسوولیت معاف می کند:

- اگر عمل پزشک مطابق مقررات پزشکی و موازین فنی باشد که در اینصورت پزشک ضامن نیست.

- اگر پزشک قبل از معالجه برائت گرفته باشد و مرتکب تقصیری هم نشود ک در اینصورت پزشک ضامن نیست.

- در موارد ضروری که تحصیل برائت ممکن نباشد و پزشک برای نجات مریض، طبق مقررات اقدام به معالجه نماید، کسی ضامن تلف و صدمات وارده نیست.

- اگر مریض بداند که دستور اشتباه است و موجب صدمه و تلف می شود و با وجود این به دستور عمل کند، پزشک ضامن نیست و خسارت مستند به خود مریض است.

- اگر پرستار بداند که دستور اشتباه است و موجب صدمه و تلف می شود و با وجود این به دستور عمل کند، پزشک ضامن نیست و خسارت مستند به خود پرستار است.

لازم به ذکر است در قطع عضو یا جراحات ایجاد شده در معالجات پزشکی نیز مانند مقررات ذکر شده در بالا اقدام خواهد شد.

علاوه بر در نظر گرفتن مجازات دیه برای پزشک در صورت وجود شرایط ذکر شده، قانونگذار در بخش تعزیرات در مواردی اعمال پزشک را جرم انگاری نموده است و برای او مجازات تعزیری در نظر گرفته است.

افشاء سر:

اطباء و جراحان و ماماها و داروفروشان و کلیه کسانی که به مناسبت شغل یا حرفه خود محرم اسرار می شوند، هرگاه در غیر از موارد قانونی، سرار مردم را افشاء کنند، به سه ماه و یک روز تا یک سال حبس و یا به یک میلیون و پانصد هزار تا شش میلیون ریال جزای نقدی محکوم می شوند.

صدور تصدیق نامه خلاف واقع:

هر کس شخصا یا توسط دیگری برای معافیت خود یا شخص دیگری از خدمت دولت یا نظام وظیفه یا برای تقدیم به دادگاه، گواهی پزشکی به اسم طبیب جعل کند، به حبس از شش ماه تا یک سال یا به سه تا شش میلیون ریال جزای نقدی محکوم می شود.

هرگاه طبیب تصدیق نامه بر خلاف واقع درباره شخصی برای معافیت از خدمت در ادارات رسمی یا نظام وظیفه یا برای تقدیم به مراجع قضایی بدهد، به حبس از شش ماه تا دو سال یا به سه تا دوازده میلیون ریل جزای نقدی محکوم خواهد شد.

و هرگاه تصدیق نامه مزبور به واسطه اخذ مال یا وجهی انجام گرفته، علاوه بر استرداد و ضبط آن به عنوان جریمه، به مجازات مقرر برای رشوه گیرنده محکوم خواهد شد.

برای سایر تصدیق نامه های خلاف واقع که موجب ضرر شخص ثالثی باشد یا آنکه خسارتی بر خزانه دولت وارد آورد مرتکب علاوه بر جبران خسارت وارده، به شلاق تا 74 ضربه یا به دویست هزار تا دو میلیون ریال جزای نقدی محکوم خواهد شد.

فراهم کردن وسایل سقط جنین:

اگر طبیب، ماما یا داروفروش یا اشخاصی که به عنوان طبابت یا مامایی یا جراحی یا داروفروشی اقدام می کنند، سایل سقط جنین را فراهم سازند، به حبس از دو تا پنج سال محکوم خواهند شد و حکم به پرداخت دیه مطابق مقررات داده خواهد شد.

مباشرت به اسقاط جنین:

اگر طبیب یا ماما یا داروفروش و اشخاصی که به عنوان طبابت یا مامایی یا جراحی یا داروفروشی اقدام می کنند، مباشرت به اسقاط جنین نمایند، به حبس از دو تا پنج سال محکوم خواهند شد و حکم به پرداخت دیه مطابق مقررات صورت خواهد گرفت.

نگاهی به موارد تخلف پزشکان در قوانین خاص:

1) قانون مربوط به مقررات پزشکی و داریی و مواد خوردنی و آشامیدنی:

هر کس بدون داشتن پروانه رسمی پزشکی- داروسازی- دندانپزشکی، به فنون مزبور اشتغال ورزد و یا بدون اخذ پروانه از وزارت بهداری اقدام به تاسیس یکی از موسسات پزشکی نظیر بیمارستان، زایشگاه، تیمارستان، آسایشگاه، آزمایشگاه، پلی کلینیک، موسسات فیزیوتراپی و الکتروفیزیوتراپی، هیدروتراپی، لابراتوار، کارخانه های داروسازی،

داروخانه، درمانگاه بخش تزریقات و پانسمان به هر نام و عنوان ) نماید و یا پروانه خود را به دیگری واگذار نموده و یا پر.انه دیگری را مورد استفاده قرار دهد، بلافاصله محل کار او از طرف وزارت بهداری تعطیل و به حبس تادیبی از شش ماه تا دو سال و پرداخت غرامت از پنج هزار ریال تا پنجاه هزار ریال محکوم خواهد شد.
2) قانون تشکیل سازمان نظام پزشکی:

- شاغلین حرفه های پزشکی و وابسته، حق افشای اسرار و نوع بیماری بیمار، مگر به موجب قانون مصوب مجلس شورای اسلامی را ندارند
- انجام امور خلاف شوون پزشکی، توسط شاغلین حرفه پزشکی و وابسته ممنوع است و باید از ارتکاب کارهایی که موجب هتک حرمت جامعه پزشکی می شود خودداری کنند که مصادیق آن توسط کمیسیون اخلاق پزشکی مورد اتخاذ تصمیم قرلر می گیرد
- صدور گواهی خلاف قانون و موازین علمی از جمله فوت، استراحت، سلامت، بیماری، ولادت و از کارافتادگی ممنوع است
- تحمیل مخارج غیر ضروری به بیماران ممنوع است. تعیین مصادیق غیر ضروری بر اساس نظر کمیته کارشناسی تخصصی دادسراها و هیئت های انتظامی می باشد
- ایجاد رعب و هراس در بیمار با تشریح غیرواقعی وخامت بیماری یا وخیم جلوه دادن بیملری ممنوع است و پزشک می تواند به نحو مقتضی بیمار و بستگان را در جریان خطرات، وخامت و عواقب احتمالی بیماری قرار بدهد
- تجویز داروهای روان گردان و مخدر به گونه ای که به حالت اعتیاد درآید ممنوع است. 
مگر در مواردی که بیمار بعد از بیماری روانی یا از دردهای ناشی از بیماری های غیرقابل علاج رنج ببرد
یا ضرورت پزشکی مصرف آنها را ایجاب کند
- شاغلین حرفه های پزشکی و وابسته حق ندارند هیچگونه وجه یا مالی را از بیماران علاوه بر وجوهی که توسط مسوولان موسسه درمانی ذیربط طبق مقررات دریافت می شود، وصول نمایند.
- جذب و هدایت بیمار از موسسات بهداشتی درمانی دولتی و وابسته به دولت و خیریه به مطب شخصی یا بخش خصوصی اعم از بیمارستان و درمانگاه و بالعکس به منظور استفاده مادی توسط ششاغلین حرفه های پزشکی و وابسته ممنوع است
- جذب بیمار به صورتی که مخالف شوون حرفه پزشکی باشد و هچنین هر نوع تبلیغ گراه کننده ازطریق رسانه های گروهی و نصب آگهی در اماکن و معابر، خارج از ضوابط نظام پزشکی ممنوع است. 
- تبلیغ تجاری کالاهای پزشکی و دارویی از سوی شاغلین حرفه های پزشکی و وابسته، همچنین نصب اعلانات تبلیغی که جنبه تجاری دارند، در محل کار آنها مجاز نیست
- انتشارات مقالات و گزارش های پزشکی و تشریح مطالب فنی و حرفه ای که خارج از ضوابط علمی پزشکی بوده و جنبه تبلیغاتی گراه کننده داشته باشد، ممنوع است
- استفاده شاغلین حرفه های پزشکی و وابسته، از عناوین علمی و تخصصی و غیر تایید شده توسط وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ممنوع است.
- تجویز داروهایی که از طرف وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی که در مجموعه دارویی کشور اعلام نشده باشد، بدون توجیه علمی مورد تایید توسط سازمان نظام پزشکی و یا انجمن های علمی تخصصی مربوط مجاز نمی باشد.
- فروش دارو و محصولات آرایشی و بهداشتی و تجهیزات و لوازم پزشکی در محل طبابت توسط شاغلین حرفه های پزشکی، بدون اخذ مجوز رسمی از وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ممنوع است.
- به کارگیری و استفاده از افراد فاقد صلاحیت در امور پزشکی و حرفه های وابست در موسسات پزشکی و مطب ممنوع است. البته افراد متعهد خدمت به وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، از این امر مستثنی می باشند

http://www.iranianlawyer.net